هزاران زندگی نزیسته!

برای افراد #کاوشگر و جستجوگر که با کمتر تجربه و دانش و مهارتی ارضا می شوند، همیشه یک #سندرم وجود دارد که می توانم اسم آن را «حسرت هزاران زندگی نزیسته» بگذارم.این افراد معمولا دارای استعدادهای #چندگانه هستند و همیشه، خود را تصور می کنند که اگر بجای فلان راه یا مسیر، فلان راه یا مسیر دیگر را انتخاب کرده بودند، الان شاید در وضعیت بهتری قرار داشتند و بخش دیگری از استعدادهایشان نیز به منصه ظهور می رسید.
این دام بعضا باعث می شود که حتی همان زندگی هایی را که امکان زیست دارند نیز تجربه نکنند. عامدانه خود را از فرصتهایی که برایشان پیش می آید محروم نمایند فقط به این دلیل ناخوداگاه که : “اگر بناست هزار زندگی نزیسته نداشته باشم، یک زندگی نزیسته دیگر هم روش ! ”
اخیرا زندگینامه پروفسور #حسابی را خواندم که یکی از جنبه های آن ، تاثیر عمیقی رویم گذاشت. اینکه ایشان مسیرهای زیادی را در زندگی تجربه کرده بودند (حتی در سن بعد از چهل سالگی)، که لزوما همه آنها برایش موفق نبوده (از مهندسی عمران بگیر، تا معدن و کار در حوزه اکتشاف معادن در سوریه، تا مهندسی برق، و پزشکی و فیزیک و غیره)
بنابراین برای حل این سندرم، دو راهکار به ذهنم می رسد: اول اینکه، امسال را به تمامی زندگی کنید. بدین معنا که تصمیم بگیریم که اغوش خود را به روی تجربه های بیشتری باز کنیم و رویدادهای پیش رو را به مثابه فرصت تلقی کنیم. راهکار دوم هم این است که تصمیم بگیریم بجای ترسهایمان، با امیدهایمان زندگی کنیم.
و این جمله بسیار تکان دهنده و واقعی است که:
افراد بعد از سالها، بجای آنکه حسرت کارهایی را بخورند که انجامشان با شکست مواجه شده، حسرت کارهایی را می خورند که می توانستند انجام دهند و انجام نداده اند.
دیدگاهتان را بنویسید