نقشههای ادراکی برند
نقشه های ادراکی (perception maps)، موقعیت برند (Brand) شرکت ما را در مقایسه با رقبا نشان می دهد و به جایگاه یابی مناسب برند ما (Positioning) کمک می کند.
موقعیت ما نسبت به رقبا در ارتباط با شاخصهایی چون “قیمت”، “کیفیت”، “در دسترس پذیری محصولات و خدمات”، و بسیاری از مولفه های دیگر در این نقشه ها رسم میشود.
اما چیزی که شاید در منابع، کمتر بدان توجه شده ولی سوال مهمی تلقی میشود این است که ما با چه شاخصهایی، نقشه ادراکی شرکت خود را ترسیم کنیم ؟
به نظر نگارنده، در پاسخ به این سوال به چند آیتم باید توجه کنیم:
عوامل کلیدی موفقیت صنعت (Industry KSF) : عوامل موفقیت صنعت در نقشه های ادراکی باید لحاظ شود. در هر صنعتی ممکن است این عوامل متفاوت باشند بنابراین شاخصهایی که نقشه ادراکی (Perception Map) بر اساس آن ترسیم می شود در هر کسب و کار متفاوت است. مثلا در صنعت خدمات پستی مرسوله ها، “سرعت ارسال کالا به مشتری” یک عامل اصلی موفقیت است. در صنعت بانکداری، “خدمات دیجیتالی” می تواند یک عامل کلیدی موفقیت باشد. در رستوران های زنجیره ای، “تنوع محصولات در هر گروه ” می تواند یک عامل کلیدی موفقیت باشد و غیره.
ارزشهای پیشنهادی به مشتری : هر شرکتی در بوم کسب و کارش (Business Model Canvas) تعیین نموده که چه ارزشهای ویژه پیشنهادی را می خواهد به مشتری ارائه نماید (Value Proposition). این ارزشهای پیشنهادی بر اساس بینش مدیران و استراتژی کلان شرکت و ماهیت صنعت استخراج شده است. پس همان ارزشهای مندرج در بوم، حتما بایستی به عنوان شاخصهای ترسیم نقشه ادراکی در نظر گرفته شود.
الگوبرداری : فرض کنید شما در کسب و کار پخش دارو فعال هستید (مثلا یک داروخانه هستید). اگر در انتخاب شاخصهای مناسب برای ترسیم نقشه ادراکی به مشکل برخورد کردید در نهایت با یک سرچ ساده در اینترنت می توانید از شاخصهایی که داروخانه های جهان برای ترسیم نقشه ادراکی استفاده کرده اند بهره برید. مثلا با کلید واژه Pharmacy perception map سرچ کنید. قطعا به نقشه های ادراکی همتایان بین المللی می رسید که به شما در تعیین معیارهای نقشه ادراکی وسعت دید می دهد.
دیدگاهتان را بنویسید